بین رفتن و ایستادن
چون می روی گمان می کنی ایستاده اند همه و چون می ایستی گمان می بری رفته اند همه و ما همچون مسافران سرگردان بین رفتن و ایستادن مانده ایم هنوز از پاره پاره های غربت ـ مختار برازش
گاه نوشت های مختار برازش Mokhtar Barazesh