درس های زندگی


زندگی پر از درس هایی ست که باید آنها را فرا گرفت و بکار برد. و  هیچکس جز خود تو نمی تواند این کار را کند. و تو باید از نو خود را با این درس ها بازتعریف کنی.  و معنای تازه خود را در یابی. و معنای شرایط جدید. شرایطی که دائم در حال تغییر است. آنوقت دیگر خودت را با ارزش های قدیمی تعریف نمی کنی. نمی توانی بگویی که این بودی. باید بگویی که چه هستی. باید خودت را به روز کنی. با چیزهایی که داری. نه چیزهایی که از دست دادی. با چیزهایی که می خواهی و نه چیزهایی که می خواستی.
اصلا گاهی باید با خودت صادق باشی. بعضا حتی چیزهای باارزش قدیمی هم نه تنها کمکت نمی کنند، بلکه مانعت می شوند. مثل خاطرات. مگز ما از خاطرات با ارزش تر هم داریم؟ گاهی باید آنها را نیز دور ریخت. باید عزیزترین لحظه های زندگی ات را فراموش کنی. و گر نه تار و مار می شوی. این به معنای انکار این لحظه ها نیست. این به معنی انکار هویت تو نیست. هویتی که با این خاطرات ساخته و پرداخته شده است. بگذار این خاطرات همانند قاب های عکس بازی کنند، نه مثل خود عکس. تو باید قادر باشی که این عکس ها را هر زمان که خواستی عوض کنی. همین. تو اینکار رامی کنی. نه اینکه قاب ها را بشکنی. بنابراین واهمه ی این  را نداشته باش که هویتت گم می شود. تو آنها را داری. فقط با المنت های جدید می سازی اش و جایشان را روی دیوار عوض می کنی.
وحشت نکن! بالاخره به دکورهای جدید زندگی ات عادت می کنی. به تنهایی، به با خود بودن. زمان به نفع توست. هر چقدر بیشتر بگذرد، تو بیشتر خودت را پیدا می کنی. درست است که از دست دادن هر چیزی سخت است! درست است  که گم کردن سخت است. ولی جایگزینش خواهی کرد. باید بکنی. واهمه نداشته باش! انهایی باید بترسند و می ترسند که خودشان را به حوادث سپرده اند و با روزمرگی ها خودشان را تعریف می کنند. برای آنها زمان برعکس عمل میکند. هر چه قدر بگذرد احساس خلع بیشتری می کنند. و چون ارزش هایشان را از دست داده اند، دیگر راه برگشتی در فرا سوی خود نمی بینند. آنوقت برای اینکه کامی از زمانه بگیرند خود را بر حوادث روزگار سوار می کنند. آنها عکس های زیادی را دور و برشان پیدا می کنند ولی هیچکدام از این عکس ها برایشان معنی ی خاصی ندارد. آنها هرگز قاب مناسبی برای نگه داشتن این عکس ها پیدا نمی کنند. در نتیجه مدام دنبال عکس های تازه می گردند و مدام دنبال حوادث جدید.
زندگی پر از درس هایی ست که باید آنها را یاد گرفت. بعضی هایشان هم تلخ اند. باید پشت سرشان گذاشت. باید...

نظرات

  1. گاهي اين جامانده ها ظرف حسرتي را پر مي كنند كه هرگز فراموشمان نمي شود …

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!